عباس طهماسب پور

زره از پیکر تو باز کنم می‌ریزد

331
7
(زره از پیکر تو باز کنم، می‌ریزد
گیسویت را من اگر ناز کنم، می‌ریزد)۲

چیده‌اند روی عبا، پیکر درهم شده را
می‌شمارم قطعات بدن کم شده را

(به پیمبر، ته که هر ثانیه تشبیه شدی
چه شد امروز که صد، دانه‌ی تسبیح شدی)۲

سعی کردم پسرم، باز تنت جمع نشد
رفتم گشتم و گشتم، بدنت جمع نشد

باید عباس بیاید کمک بابایت
بغلت کردم و مانده زمین، پاهایت

چقدر لخته‌ی خون، بین گلویت مانده
خنجر لب‌پرشان، بر سر و رویت مانده

مادرم فاطمه این‌جاست، به پهلوت قسم
بی تو من زنده، بعید است به خیمه برسم

دست‌وپا می‌زنی و دست و دلم می‌لرزد
دست‌وپا هم بزنی، زنده شوی می‌ارزد

یه کمی زنده بمان تا که جوانان برسند
یاریه یک پدر پیر پریشان برسند

(آی خوش‌غیرت من، حرمله‌ها را چه کنم؟
اگر عمه برسد، هلهله‌ها را چه کنم؟)۲

مثل حیدر شده‌ای، فرق سرت ریخته است
پاره‌های جگرت، دور و برت ریخته است

ولدی یا ولدی یا ولدی یا ولدی
آخرش مردم و یک‌بار صدایم نزدی

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش