ز دستم میروی اما صدايم درنميآيد دلم ميسوزد و كاری ز دستم بر نمیآيد سرم را ميگذارم روي كتف خواهرم زينب الا اي محرم دردم چرا اكبر نمیآيد اگر زينب نميآمد گريبان پاره ميكردم تحمل ميرود اما شب غم سر نمیآيد اذان گوي دل بابا، اذاني ميهمانم كن اگرچه از گلوی تو صدایي در نمیآيد الا ای سرو بیهمتا، عصاي پيري بابا به والله سرم ديگر از اين بدتر نمیآيد اگر چه سعي خود را ميكنم، اما نمیدانم چرا این تیرها از پیكر تو در نمیآيد **** دیگه قدرت و توونم رفت جوونا بیاین جوونم رفت بالا پیکرش شدم محتضر جونم رفت جونم رفت، جوونم رفت چقدر پاشیده از هم پیکرت خوش قد و بالا چجوری پاشم از بالا سرت بگو بابا بلندشو تا ندیده مادرت علی آقا علی آقا علی اکبرم، علی اکبرم... زمین خوردم آسمونم رفت همه قوتِ رو شونهم رفت به حالم دارن میخندن همه، جونم رفت بلند بالا قد و رعنای من کمت کردن چقدر سخته تو رو بین عبا جمعت کردن چه بی رحمانه پاشیده تنت درهمت کردن، جونم رفت