از همه‌جا رونده نمی‌خوای

از همه‌جا رونده نمی‌خوای

[ حنیف طاهری ]
از همه‌جا رونده نمی‌خوای
زائر جامونده نمی‌خوای

دعوتیات الان تو راهند
مهمون ناخونده، نمی‌خوای

من از اونا که اومدن، کمتر دوسِت نداشتم
آخرین بار دمِ حرم، قلبم رو جا گذاشتم

تو این شبا آوارم
ندیده دوسِت دارم

بیام یا نیام، بگم یا نگم
خودت می‌دونی پریشون و خسته‌دلم

نشد که بشه، هر دری که زدم
میشه که به روم نیاری، شکسته‌دلم

حبیبی حسین...

دلم گرفته روم سیاهه
جای نفس تو سینم آهه

کرب و بلا، آخره دنیاست
کرب و بلا، اولِ راهه

یه روزی کاش بیام پیشت، وقتی دنیا دو روزه
منه جامونده از حرم، باید دلم بسوزه

منو غم و دلشوره
کی گفته حرم دوره؟

چه قصه‌ایه، تو داغ تو که
فراق تو بیشترم کرد، حرارتمو

مگه نمی‌گن، که دل حرمه
همون‌جوری هم قبول کن، زیارتمو

نظرات