رویِ دستم زنده بمون پسرم پیکرترو تا به حَرَم ببرم تپشِ ضعیفِ قلبت داره بیصدا میشه داره استخونِ سینهات از بدن جدا میشه مادرت داره میونه خیمهها فدا میشه دَمِ آخری غربتِ چشمات مثلِ چشمِ برادرم شده سَر و دست و تمومِ پیکرت مثلِ پهلویِ مادرم شده وای شاخهی شمشادِ حرم وای پر شکسته کبوترم وای یادگارِ برادرم