روضهی کوچه یعنی، اشاره روضهی کوچه گفتن نداره گوشهی ماه و ابره کبودی روی زمینه کوچه ستاره تاریخ نوشته زهرا تو کوچهها سیلی خورد حتما شنیدید اونجا امام حسن داشت میمرد ای کاش، اونیکه میدونی دروغ بود ای کاش، گوشوارهی خونی دروغ بود ای کاش 3 **** آخه برام هنوزم سواله سیلی زدن به زهرا محاله گوشوارهی شکسته رو خاکه کناره پارههای قباله مونده حسن با درده کبودیه رو گونه مونده چطور برگرده با مادرش تا خونه ای کاش اون همه حتاکی دروغ بود ای کاش اون چادر خاکی دروغ بود ای کاش 3 ****** روزه علی شده تار و تیره اگه بفهمه چیشد میمیره روضه شروع شده تازه امشب فاطمه از علی رو میگیره زهرا نمیگه چیشد علی چقدر مظلومه اون گونهی زخمی زیره چادرم معلومه ای کاش صورت آزرده دروغ بود ای کاش پلکهای خون مرده دروغ بود ای کاش 3