روضه روز پنجم

روضه روز پنجم

[ حاج سعید حدادیان ]
یا امام رضا، یا امام رضا، یا امام رضا مولا...

یا امام حسن، یا امام حسن، یا امام حسن مولا...

یافتم در گذر راهبری 
از شه تشنه، تو مظلوم‌تری 

همسری داشت حسین مثل رباب 
بود عمری زِ غمش در تب و تاب 

لیك دل‌ها همه غم پرور تو 
كه بُوَد قاتل تو همسر تو 

***

یک ساله بودم، داغ بابا شد نصیبم
یک لحظه امّا حس نکردم که غریبم

از کودکی من هم به عشقت مبتلایم
مثل پدر نه، تو پدر بودی برایم

دیدم حسن یعنی حسین، یعنی برادر
دیدم تویی آیینه‌ی آلِ پیمبر 

دور تو دیدم سنگ‌دل‌ها حلقه بستند
آیینه‌ی آلِ پیمبر را شکستند 

بر من اگر مانع بُوَد کم سن و سالی
مانده چرا گهواره‌ی شش‌ماهه خالی؟

دیگر زِ داغ شیرخواره بی‌قرارم 
بگذار روی سینه‌ی تو جان‌سپارم 

آتش گرفتم از فراق شش برادر
دل شعله‌ور گشته زِ داغ شش برادر

گر نوشتم از دست تو اَحلی مِن عسل را
در عرصه احیا می‌کنم شیر جمل را

من ماجرای کوچه را وقتی شنیدم
دیگر از این دنیای فانی دل بریدم 

غیر از شهادت حاجتی دیگر ندارم
من صبر سیلی خوردن مادر ندارم

زنده نمی‌مانم که دستم را ببندند 
بر اشک‌های عمه‌ام زینب بخندند

***

ای که میگی به روضه‌خون
روضه‌اتو اینجوری نخون
منم میگم با دلِ خون
خدا کنه دروغ باشه

میگن که گوشواره شکست
مونده هنوز جای یه دست
میگن روی زمین نشست
خدا کنه دروغ باشه

نظرات