در معراج خدا هدیه داد به پیغمبر

در معراج خدا هدیه داد به پیغمبر

[ حاج سعید حدادیان ]
در معراج خدا هدیه داد به پیغمبر
این ذکر، ذکر آخر حسین است

ای آینه‌ی صلابت روح خدا
پرورده‌ی دستهای گرمت شهدا

بد از دو سه روز بیقراری صد شکر
در مجلس روضه باز دیدیم تو را

*سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب*
* * * *
یاصاحب الزمان غم زهرا چه با تو کرد
فرق به خون نشسته‌ی مولا چه با تو کرد

در چشم خار و در گلویش استخوان درید
دوران سخت صبر و مدارا چه با تو کرد

دیدی که پاره‌ای جگر مصطفی چه‌شد
آن طشت خون گرفته دیغا چه با تو کرد

آن دم که مسلم ابن عقیل از درون شکست
در رستخیز غربت عظما چه با تو کرد

آن دم که خیل مدعیان با بهانه‌ای
اورا فروختند به دنیا چه با تو کرد

این غم که تشنه ماند حسین و
زلال آب بهر وحوش بود محیا چه با تو کرد

وقتی حسین ماند و علی‌اکبر و وداع
آن چند لحظه اشک و تماشا چه با تو کرد

خون شد گل محمدی‌اش زیر پای اسب
گلبرگ‌های مانده به صحرا چه با تو کرد

یا صاحب الزمان تن قاسم زره نداشت
آن روضه‌ی عجیب بفرما چه با تو کرد

ای موج موج اشک تو یادآور فرات
در آزمون علقمه سقا چه با تو کرد

از شدت عطش لب شش ماهه‌ی رباب
چون باز و بسته شد به تماشا چه با تو کرد

پاشید خون هنجر اصغر بر آسمان 
تصویر آن قیامت کبری چه با تو کرد

در سطر سطر ناحیه از هوش میروی
آن پیکر مقطع الاعضا چه با تو کرد

یا مهدی اینکه در آن دشت کم شدن
دردانه‌های عالم والا چه با تو کرد

یا مهدی اینکه دامنشان شعله شعله سوخت
ذریه های حضرت زهرا چه با تو کرد

این داغ دل که رفت به نیزه سر حسین
پیش نگاه زینب کبری چه با تو کرد

نظرات