
عاقبت دردم دوا خواهد گرفت دامنت دست مرا خواهد گرفت هر شب «اللّهُمَّ عَجِّل» خواندهام روزی آخر این دعا خواهد گرفت من اگر مُردم غبارم عاقبت روی دامان تو جا خواهد گرفت ای ز مادر مهربانتر، خوبتر! کِی دلت از دست ما خواهد گرفت؟! چشمت این ایّام خون خواهد شد و قلبت از این روضهها خواهد گرفت تو اگر یک بار روضهخوان شوی روضهی ما تازه پا خواهد گرفت روشن است از حال و روز مادرت زود بیمارت شفا خواهد گرفت بعد از این همسایه راحت میشود حیدر از فردا عزا خواهد گرفت فاطمیّه عاقبت از دست تو دست من یک کربلا خواهد گرفت یابن الحسن... ***** عالمی سوخته از آتش آه من و توست این درِ سوخته تا حشر گواه من و توست ... روبهان بر همسر شیر خدا سیلی زدند در بهشت وحی بر خيرالنّساء سیلی زدند صورت انسیّة الحورا کجا، سیلی کجا؟! با که گویم دیوها حوریه را سیلی زدند روی زهرا شد کبود و سوخت رخسار حسن بر گل روی امام مجتبی سیلی زدند ... مادرمو زدن سایهی رُو سرمو زدن بی وضو آیههای سورهی کوثرمو زدن ... کشته شد با غلاف مادرم مادرم خورده بازو شکاف مادرم مادرم ... الهی بشکنه دست تو قنفذ که دست مادر ما را شکستی ... به ما گفتی که دینی جز علی نیست امام المتّقینی جز علی نیست میان شعلهها فریاد کردی امیرالمومنینی جز علی نیست