روضه حضرت رقیه (س)

روضه حضرت رقیه (س)

[ حاج عبدالرضا هلالی ]
لعنت به این شام
فقط کتک خوردیم مُدام
ببخش این لکنت زبان
مَ‌مَ‌من بابا بابامو می‌خوام از خدا 

لعنت به این شام
لعنت به هرچی چشم بد
لعنت به کینه و حسد
لعنت به هر نامردی که عمم و زد

چشاشو دوخته
دشمن به ناموس خدا
چی می‎کشه عمه‎ی ما
سنگ می‎خوره از لابلای نیزه‎ها

(گفتم توئی بابای خوب و مهربان، زد
گفتم من چیزی نگفتم بی امان زد

تاریک بود، چشمم جایی را نمی‎دید
تا دید تنهایم رسید و ناگهان زد

تا دست‌های کوچکم روی سرم بود
با ضربه‌ای محکم به ساق استخوان زد)

موی تو سوخته
لعنت به خولی و تنور
می‌بوسمت از راه دو
لعنت به زجر منو رو خاک کشوند به زور

قافله میره
کوچه‌ها رو تا کنه طی
هُل می‎دادن با نوک نی
تا رسیدیم به کوچه‌ی مجلسِ نِی

لعنت به مُطرب
کور شه به حق گریه‌هام
بس خورده لقمه‌ی حرام
می‎گفت که دیگه زیور و زَر نمی‌‎خوام

لعنت به اون مست
دل‎ها رو پاره پاره کرد
به جمعمون نظاره کرد
دیگه نزار بگم به کی اشاره کرد

نظرات