با این که در کنار تو یک عمر بودهام نشناسمت کنون که تو باشی برادرم گفتم از خاتمِ انگشت، تو را بشناسم تو که انگشت نداری یمنی نیست تو را زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک بیابان منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیر و سنان جای یک بوسهی من در همه اعضای تو نیست حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم... **** گر آب ندارد پدرِ مظلومم ور شیر ندارد مادرِ محرومم از آب گذشتم و نمیخواهم شیر بیرون بکِشید تیر از حلقومم