هر کس از آب کند رفع عطش در عجبم این چه آبیست که بنمود چنین تشنهترم کاش چون فاطمه، شب دفن شوم تا نشود تیر باران تن من پیش دو چشم پسرم حسن جان ... ( روز پنجم ماه عزا، روز پنجم محرمه دل من از کرببلا، تو مدینه تو حرمه حسن، به فدای صبر و کرمت حسن، به فدای قبر و حرمت ) 4 دم جون دادنت میسوخت، برای زینب جگرت همه میگن تو کربلا، کشته شد هفت تا پسرت به فدای اون دو شهید، که نداشتن زره به تن فرق خونین قاسم و، دست عبدالله حسن ( حسن، به فدای همه پسرات حسن، به خدا میمیرم برات ) 2 اول عمرمِ ولی، آرزویی جز این ندارم دوست دارم مثل علی اصغر، سر روی آغوشت بزارم طعم یک بوسه از لب، عسل احلی من عسل وقتی تو آغوشت باشم، چقدر شیرین اجل ( عمو، بهتر از هرکسی میدونی عمو، نمیزارم تنها بمونی ) 2 زمین کربلا میلرزید، وقتی از مرکب افتادی هیچ شهید ندیده جز من، چه غریبونه جون میدادی صدای شیههاش را تا شنیدم دادِ بیداد همه از خیمهها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند یه عده تیر میزدند بمیرم بمیرم بیمرم یه عده نیزه میزدند بمیرم بمیرم بمیرم یه عده سنگ میزدند بمیرم بمیرم بمیرم زمین کربلا لرزید، وقتی از مرکب افتادی هیچ شهیدی ندیده جز من، چه غریبونه جون میدادی عموجون معذرت میخوام، اگه مادر و صدا زدم عموجون معذرت میخوام، اگه من دست و پا زدم حسین ...