رأس تو میرود بالای نیزهها من زار میزنم در پای نیزهها آه ای ستارهی دنبالهدار من زخمیترین سرِ نیزهسوار من (ای حسینم، ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم) ٢ ای بیکفن چه با این پارهتن کنم؟۲ با چادرم تو را باید کفن کنم من میروم ولی جانم کنار توست تا سالهای سال شمع مزار توست (عمّه جانم، عمّه جانم عمّه جانِ قدکمانم) ٢ (با گریه آمدم اطراف قتلگاه گفتی که خواهرم برگرد خیمهگاه) ۲ بعد از دقایقی دیدم که پیکرت در خون فتاده و بر نیزهها سرت (عمّه جانم، عمّه جانم عمّه جانِ قدکمانم) ٢