دیدم دست سردار زمین افتاد

دیدم دست سردار زمین افتاد

[ حسین خلجی ]
دیدم دست سردار زمین افتاد
رو به کربلا زدن فریاد، زدن فریاد
خوندم گاهی روضه‌ی تن قاسم
گاهی شعر اکبر ناظم، زدم فریاد

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
ای دل مشو آرام که دلدار نیامد
یار هست، تو حرم هنوز علمدار هست
علم حیدر کرار هست، سپه‌دار هست
می‌ریم، پرچم صهیون و می‌ندازیم
یه حرم مدینه می‌سازیم که سردار هست

ما لشکر ذوالفقار صاحب الزمانیم
ما لشکر انتقام سخت شهدائیم

نظرات

علی اصغر  امیریعلی اصغر امیری

عالی