عبدالرضا هلالی

دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی

3229
52
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره‌های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
چه کنم عمه نبیند بدن حمزه‌ایت
مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی
لخته خونی که برون از گلوت آوردم
ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی
باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است
نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی
یوسفم، کاش که میشد به میان حرمت
ببرم پیروهنت را جگرم سوخت علی
آن لبانی که اذان گفت بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی
این همه نیزه میان بدنت گم شده‌ست
با که گویم محنت را جگرم سوخت علی
از همان دور شنیدم رجزت را پسرم
این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی
نعره‌ی حیدری و ناله‌ی یا زهرایت
می‌شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی
نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم
چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی
گر نیایند جوانان حرم یاری من
که بَرد خیمه تنت را جگرم سوخت علی
حسین، حسین
*****
با لبت رنگ عقیق یمن از یادم رفت
هم‌چنان که جگر خویشتن از یادم رفت
من اویسم بگذارید که اُطراق کنم
بوی شهر تو که آمد قَرَن از یادم رفت
جذبه‌ی عشق بر آن است مرا ذوب کند
صحبت نام تو شد، نام من از یادم رفت
مرغ باغ ملکوتم به حرم آمده‌ام
به روی گنبد زردت چمن از یادم رفت
مثل فطرس نکنم پشت به گهواره‌ی تو
بال من خوب که شد پر زدن از یادم رفت
ندهد فرصت گفت به محتاج، کریم
بی سبب نیست کنارت سخن از یادم رفت
می‌رود دل به همان جا که تعلق دارد
صحبت کرب و بلا شد، وطن از یادم رفت
شاهی ز گدا سازد جود و کرم و فضلش
دنیا به علی نازد، مولا به اباالفضلش
رویای رنگین شب‌های من
ای شور شیرین دنیای من
عشق است ابوفاضل
عمریست که دارم من سر در کف فرمانت
آدم شده مشتاق فریاد حسین جانت
قربان چشمان جادوی تو
آن قد و بالای دلجوی تو
عشق است ابوفاضل  

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش