دوباره، تو را بابای خوبم، خواب دیدم دوباره، تو را روشن تر از مهتاب دیدم سبکبار، بیتاب دیدم مرا بوسیدی و گفتی بیاور چادرت را که بینم بار دیگر بر تنت میراث زهرا مرا بوسیدی و گفتی ماه بابا میدانم، بابایی، مهمانِ مولایی (حسین حسین حسین جان)