ده سالهام عبد خدا، بشناسد این لشکر مرا
940
2
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: نوحه
- موضوع: عبدالله بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب پنجم محرم
- سال: 1403
ده سالهام عبد خدا، بشناسد این لشکر مرا
مردانه میخوانم رجز، اِنی اَنا ابنُ المجتبی
جانم حسن جانم حسن...
از خیمه میآیم عمو، غرق خدایم عمو
میقات من شد قتلگاه، ذبح مِنایم ای عمو
شد بسته بالم در حرم، بر پهلوی مادر قسم
شش ماهه هم رفته عمو، ترسم بیفتم از قلم
جانم حسن...
دیدم که از بالای زین، با صورت افتادی زمین
حمله به سویت میکنم، هم از یسار و هم یمین
جانم حسین...
نفس آخر من نالهی زهرا زهراست
گفتم آخر به لب از جانب بابا زهرا
دیدمش با قد خم آمده اینجا زهرا
تیری آمد گلویم ریخت بهم یا زهرا
یازده سال شدم واله و مدهوش حسین
تا که جان دادم از این عشق، در آغوش حسین
ای عمو جان ...
مردانه میخوانم رجز، اِنی اَنا ابنُ المجتبی
جانم حسن جانم حسن...
از خیمه میآیم عمو، غرق خدایم عمو
میقات من شد قتلگاه، ذبح مِنایم ای عمو
شد بسته بالم در حرم، بر پهلوی مادر قسم
شش ماهه هم رفته عمو، ترسم بیفتم از قلم
جانم حسن...
دیدم که از بالای زین، با صورت افتادی زمین
حمله به سویت میکنم، هم از یسار و هم یمین
جانم حسین...
نفس آخر من نالهی زهرا زهراست
گفتم آخر به لب از جانب بابا زهرا
دیدمش با قد خم آمده اینجا زهرا
تیری آمد گلویم ریخت بهم یا زهرا
یازده سال شدم واله و مدهوش حسین
تا که جان دادم از این عشق، در آغوش حسین
ای عمو جان ...
نظرات
نظری وجود ندارد !