دم آخر دلش از غصه پره

دم آخر دلش از غصه پره

[ سیدمهدی حسینی ]
دم آخر دلش از غصه پره
که به هر بهونه گریه می‌کنه
روضه های کربلا رو هر نفس
دوباره می‌خونه گریه می‌کنه

یادش نمیره حتی یه لحظه روز غارت
راه گلوشو بسته خاطره‌ی اسارت

دلش می‌سوزه با غم غریب عاشورا حسین
داره می‌خونه زیر لب سیدالعطشان یا حسین

سید العطشان یا حسین... 

میگه یادمه حوالی غروب
همه سمت خیمه حمله ور شدن

یادمه که چند نفر مثل رباب
زیر نعل اسبا بی پسر شدن

میگه پیاده رفتیم ما پا به پای نیزه
سنگ به صورتم خورد از لا به لای نیزه

میگه همه رفتن ولی مونده روی صحرا حسین
داره می‌خونه زیر لب سیدالعطشان یا حسین

سید العطشان یا حسین.. 

چی بگم از اشک بعد سالها
جای کعب نیزه روی تنشه

دلشو گذاشته توی قتلگاه
یه غمی توی حسین گفتنشه

میگه لباس کهنه‌ش تو دست ساربون بود
تن عزیز زهرا میون خاک و خون بود

خدا نیاره هیچ‌کسی اینجوری شه تنها حسین
داره می‌خونه زیر لب سیدالعطشان یا حسین

سید العطشان یا حسین..

نظرات