دل پره آهه طفل سه سالهی تو نزدیک یه ماهه همدم درده، روزای خوبمون دیگه بر نمیگرده من دیگه اون رقیهای که واسه تو ناز بکنه نمیشم اونی که با نوازشِ تو چشماشو باز بکنه نمیشم من دیگه اون رقیه که بخوابه روی پر قو نمیشم اونکه بلند حرف نمیزد حتی یه بار باهاش عمو نمیشم ای بابا قدیم کجا الان کجا، عمو کجا سنان کجا میدونی چرا صورت من شده کبود، عمو نبود میدونی چرا رفتم محلهی یهود، عمو نبود میدونی چرا موهام گرفته بوی دود، عمو نبود