دل بارون نمی‌سوزه به آهت

دل بارون نمی‌سوزه به آهت

[ مهدی رعنایی ]
دل بارون نمی‌سوزه به آهت
چقدر زرد و کبوده روی ماهت

دَم خیمه می‌مونم چشم به راهت
برو مادر خدا پشت و پناهت

یکم وا کن عزیزم چشماتو رحمی به حالم کن
نشد شیرت بدم سیرت کنم مادر حلالم کن

نخوابیدی نذاشتی روی هم چند روزه چشماتو
تا برگردی مرتب می‌کنم رَخت و لباساتو

(عزیزم لالایی)۲
دعا کردم صحیح و سالم از میدون بیایی

(لالایی لالایی)۳

چقد مضطر شده چشمای بابات
می‌لرزه پس چرا پاهای بابات

چرا پنهونی زیر عبای بابات
شاید خوابیدی رو دستای بابات

دارم با دلهره می‌بینم از اینجا تو میدونو
چیه تو دستای بابات می‌پاشه آسمونو

نمی‌دونم چرا بابات مسیرو اشتباه می‌ره
بگو برگرده خیمه داره پشت خیمه‌ها می‌ره

(عزیزم لالایی)۲
از این به بعد به جای بغلم رو نیزه‌هایی

(لالایی لالایی)۳

نظرات