دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم

دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم

[ وحید شکری ]
دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم
هرچی تو دادی، هرچی داشتم، هرچی بود باختم

رفتم پی کارم، حواسم پرت دنیا شد
رفتم خودم رو از چشم اربابم انداختم

به کرمت دلم خوشه، فقط تو می‌دونی گدا چشه
بذار یه کربلا بیام، داره فراقت ما رو می‌کشه 

گدات اومده عزیز خدا! 
بده صدقه یه کم به گدا

بین خیالم دیدمت، گفتم پر از درد ام
آروم نگاهم کردی، آروم گریه می کردم
دستی کشیدی رو دل بی‌تاب محزونم
باز از سر لطفت اجازه م دادی برگردم

آره به جون تو قسم
همیشه تو بودی همه کسم
نذار ازت جدا بشم
بدون تو میمیره نفسم

که خواهش من همینه و بس:
میون حرم بگیره نفس

عزیزم حسین...

نظرات