دلت که خانهی یار است، وقف غیر نمودی ببین رَهَش به که بگشودی و به که بستی به خلوتی که تو بایست با حبیب بشینی به بخت خویش زدی پای و با رقیب نشستی میان عاشق و معشوق فرق بسیار است چو یار ناز نماید شما نیاز کنی