دقیقه‌ها چقدر بَدن، خیلی منو دورم زدن

دقیقه‌ها چقدر بَدن، خیلی منو دورم زدن

[ محسن عراقی ]
دقیقه‌ها چقدر بَدن
خیلی منو دورم زدن
همش توی هول و ولام
دقیقه‌ها دِقَم ندن
 
من از زمونه می‌کِشم، ولی یه خونه می‌کِشم
که نقشی از نقّاشی‌هامه
خونه‌ایه برای من، خونه‌ایه برای تو
سقف همه آرزوهامه
 
اگه خدا بهم خونه بِده یه وقت
همش برای تو روضه می‌گیرم

تا حالا شده که مرگتو بخوای؟ 
ولی زندگیتو پاشون بذاری
شده به بچّه یتیم کولی بدی
برکت تو سفره‌ها‌شون بذاری

امّا، امّا این کارِ یه مَرده، علی این کارو کرده
دور سرِ بچّه یتیم پدرونه می‌گرده
آخه، آخه کیه توی اوج قدرت، یتیمِ دشمنا رو
روی کولش می‌ذاره و توی خونه می‌گرده

سخته اَبَرمرد شی، ولی طرد شی
کُون و مکان تو جمع تو باشه ولی فرد شی
سخته که شب‌گرد شی، پُرِ درد شی
بیفتی یاد عشقت و با بقیّه سرد شی

ممنونم اگر نروی
می‌میرم اگر بروی

نظرات