در مجلس ما صفا بده یا مهدی
2586
3
- ذاکر: حمید دادوندی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: مسلم بن عقيل (ع) , مناجات با امام زمان (عج)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1403
در مجلس ما صفا بده یا مهدی
بر دیدهی ما ضیا بده یا مهدی
دور سر مادرت(عمهات) بگردان چیزی
آن را صدقه به ما بده یا مهدی
ای جان جهان ، جهان جان ادرکنی
قیوم زمین و آسمان ادرکنی
احیاگر صد دم مسیحا الغوث
یا حضرت صاحبالزمان ادرکنی
یا صاحبالزمان یا صاحبالزمان(3)
صلی الله علیک یا سیدناالغریب
عزت گرفتم در حرم ارباب راهم داد
در زیر خیمه مادرش زهرا پناهم داد
روشن شده چشمم ز دیدار سیاهیها
با دستهایش مادرش رخت سیاهم داد
عرض ادبها جای خود ممنونم از آقا
بر سفرهی مهمانیاش اذن نگاهم داد
آقای ما باشد مرامش آبرو داری
تا وقت مردن مهلت ترک گناهم داد
من از همه آلودهتر بودم حسین آمد
با دستگیریاش نجات از قعر چاهم داد
هنگام گریه چشم در چشم حسینم من
ممنونم از آقا که جایی در سپاهم داد
سر بر نمیدارم ز درگاهش که بر من هم
یک تکهای از نان خشک خیمگاهم داد
پیراهنی در عرش روی سینهی زهراست
صوت حزین مادر او سوز و آهم داد
گفتم کجا این پیرهن را غارتش کردند؟
ماه محرم راه بین قتلگاهم داد
سر پیراهن تو گریهما را در آوردهاست
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی؟
******
زرهم رفت ولی پیرهنم دست نخورد
روزی مسلمت انگار عریانی نیست
من از این وجه شباهت به خودم میبالم
لایق سنگ زدن هر لب و دندانی نیست
دخترم را بغلش کن به کنیزی نرود
در زیر پای اسب دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
******
با زانو آمد و به بر نعش او نشست
ولدی ولدی ولدی ولدی ولدی ولدی
تو بیا و خودت بگو بدنت را چگونه جمع کنم
تو این همه شدی من هنوز یک نفرم
حسین ...
بر دیدهی ما ضیا بده یا مهدی
دور سر مادرت(عمهات) بگردان چیزی
آن را صدقه به ما بده یا مهدی
ای جان جهان ، جهان جان ادرکنی
قیوم زمین و آسمان ادرکنی
احیاگر صد دم مسیحا الغوث
یا حضرت صاحبالزمان ادرکنی
یا صاحبالزمان یا صاحبالزمان(3)
صلی الله علیک یا سیدناالغریب
عزت گرفتم در حرم ارباب راهم داد
در زیر خیمه مادرش زهرا پناهم داد
روشن شده چشمم ز دیدار سیاهیها
با دستهایش مادرش رخت سیاهم داد
عرض ادبها جای خود ممنونم از آقا
بر سفرهی مهمانیاش اذن نگاهم داد
آقای ما باشد مرامش آبرو داری
تا وقت مردن مهلت ترک گناهم داد
من از همه آلودهتر بودم حسین آمد
با دستگیریاش نجات از قعر چاهم داد
هنگام گریه چشم در چشم حسینم من
ممنونم از آقا که جایی در سپاهم داد
سر بر نمیدارم ز درگاهش که بر من هم
یک تکهای از نان خشک خیمگاهم داد
پیراهنی در عرش روی سینهی زهراست
صوت حزین مادر او سوز و آهم داد
گفتم کجا این پیرهن را غارتش کردند؟
ماه محرم راه بین قتلگاهم داد
سر پیراهن تو گریهما را در آوردهاست
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی؟
******
زرهم رفت ولی پیرهنم دست نخورد
روزی مسلمت انگار عریانی نیست
من از این وجه شباهت به خودم میبالم
لایق سنگ زدن هر لب و دندانی نیست
دخترم را بغلش کن به کنیزی نرود
در زیر پای اسب دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
******
با زانو آمد و به بر نعش او نشست
ولدی ولدی ولدی ولدی ولدی ولدی
تو بیا و خودت بگو بدنت را چگونه جمع کنم
تو این همه شدی من هنوز یک نفرم
حسین ...
نظرات
نظری وجود ندارد !