
در سوگ نبی جهان پُر از ماتم شد زین داغ گران قامت هستی خَم شد دیوار و درِ مدینه فریادزنان میگفت: دل فاطمه پُر از غم شد پس از من روز خوش دیگر ندارد بهجز تو سایهای بر سر ندارد حواست بیشتر باشد به زهرا علی جان، فاطمه مادر ندارد * * * * از کینه و بغض اینان کُشته شدهست با طرح دسیسهای نهان کُشته شدهست چشمش به حسین بود و زهرا و حسن پیغمبر ما دلنگران کُشته شدهست * * * * چشمی به تیرِ قاتل و چشمی به خیمهگاه ناموسدوستها نگران کُشته شد حسین * * * * مگه یادم میره من بودم و یه دل شاکی مگه یادم میره من بودم و چادر خاکی * * * * کم ما رو قبول کن، کم ما رو زیاد کن نبودیم یه محرّم، سینهزن تو یاد کن * * * * یا رحمةَ لِلعالمین، یا رسولَ الله ... ما ریزهخورِ سفرهی تام شماییم در راه شما پیرور اسلام شماییم مشغول طوافیم به اِحرام شماییم همشهری سلمان و ز اقوام شماییم ما امَّت عشقیم، مسلمان تو هستیم سر تا به قدم گوش به فرمان تو هستیم یا رحمةَ لِلعالمین، یا رسولَ الله ... دستی به دامان و تمنّای تو داریم چون قطره نظر جانب دریای تو داریم امروز فقط چشم به فردای تو داریم در سر هَوَس گنبد خضرای تو داریم هر چند که هستیم مسلمان زبانی ما را چه شود که به مدینه برسانی؟ یا رحمةَ لِلعالمین، یا اَبَا الزهرا ... * * * * هر کجا حرف شما آمد سعادت دیدهایم ما چه رحمتهایی از آقای رحمت دیدهایم چشم تو اسلام شد ما نیز تسلیمش شدیم در نگاه تو کرامت بینهایت دیدهایم اسم زیبای تو را گفتیم و گفتی یا علی از شما جز گفتن از حیدر به ندرت دیدهایم دختر مظلومهات امشب سهجا دارد عزا او مصیبت دیده، پس ما هم مصیبت دیدهایم