درد هایم اگر با تو بگویم بیشتر
1922
14
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: فاطمیه , مصائب کوچه بنیهاشم
- مناسبت: شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
- سال: 1396
دردهايم را اگر با تو بگويم بيشتر
لحظه لحظه ميشود بغض گلويم بیشتر
ماندهام آيينهي از چند جا افتادهام
تكّههايت را كجا بايد بجويم بيشتر
با تو بودن خاطره، روي تو ديدن آرزو
خاطراتم مُرد اما آرزويم بيشتر
خوب شد مسجد نميآيي ببيني قاتلت
تازگيها مينشيند روبه رويم بيشتر
***
مصحف حق سایه بر کوثرش افتاد
کل جهان لرزه بر پیکرش افتاد
مادرخود را حسن، تا که نهان کرد
ولولهای در دل مضطرش افتاد
دست کسی شد بلند از سر کینه
سایهی نحسی سرِ معبرش افتاد
از سر او رد شد آن سیلی و ناگه
پیش نگاه حسن مادرش افتاد
تا که بفهمد چه شد، برگ قباله
پاره شد و ناگهان در برش افتاد
خورد به یک گونهاش ضربه، چه شد پس...
سایه روی گونهی دیگرش افتاد؟!
هرچه تلاشِ پسر بود نیفتد
تا به حرم روی خاک، آخرش افتاد
فاصلهای نیست از کوچه به خانه
آه چرا این همه زیورش افتاد؟!
یک تن بیمار داشت رحم نکردند
مادر ما بار داشت رحم نکردند
***
لحظه لحظه ميشود بغض گلويم بیشتر
ماندهام آيينهي از چند جا افتادهام
تكّههايت را كجا بايد بجويم بيشتر
با تو بودن خاطره، روي تو ديدن آرزو
خاطراتم مُرد اما آرزويم بيشتر
خوب شد مسجد نميآيي ببيني قاتلت
تازگيها مينشيند روبه رويم بيشتر
***
مصحف حق سایه بر کوثرش افتاد
کل جهان لرزه بر پیکرش افتاد
مادرخود را حسن، تا که نهان کرد
ولولهای در دل مضطرش افتاد
دست کسی شد بلند از سر کینه
سایهی نحسی سرِ معبرش افتاد
از سر او رد شد آن سیلی و ناگه
پیش نگاه حسن مادرش افتاد
تا که بفهمد چه شد، برگ قباله
پاره شد و ناگهان در برش افتاد
خورد به یک گونهاش ضربه، چه شد پس...
سایه روی گونهی دیگرش افتاد؟!
هرچه تلاشِ پسر بود نیفتد
تا به حرم روی خاک، آخرش افتاد
فاصلهای نیست از کوچه به خانه
آه چرا این همه زیورش افتاد؟!
یک تن بیمار داشت رحم نکردند
مادر ما بار داشت رحم نکردند
***
نظرات
نظری وجود ندارد !