خود خالق شد اول عاشق حسن و مرام تو

خود خالق شد اول عاشق حسن و مرام تو

[ جواد مقدم ]
خود خالق شد اول، عاشق حُسن و مرام تو
سپس تا گردنم انداخت، زیر دِین وام تو

تواریخ جهان را گشتم و هرگز ندیدم که
کسی باشد در این عالم، علی جان هم مقام تو

سمرقند و بخارا که دوتا شهرند، کل عالم هستی
نمی‌ارزد به گَرد روی نعلین غلام تو

(من از شهری که در آن نام حیدر نیست بی‌زارم
مؤذن‌زاده می‌داند، چه شیرین است نام تو)۲

تویی شأن نزول سوره‌ی انسان، که در قرآن
خدا دارد سخن می‌گوید از، شأن و مقام تو

چقدر علامه شد دیوانه‌ی نهج البلاغه چون
جهانی حرف خوابیده است پشت هر کلام تو

شمیم عطر چای روضه خورده بر مشام من
چنان مستم که خواهم داد، جانم را به جام تو

به فتوای جنون مولا، حرامم باد اگر روزی
کنم پرواز سوی جنتش، از روی بام تو

نظرات