خودم بدونم و خودت

خودم بدونم و خودت

[ حاج محمود کریمی ]
خودم بدونم و خودت
خودم بمونم و خودت
خودم بشنوم وخودت
خودم بخونم و خودت

بین خودمون بمونه؛ کاری کردی با دل بیچاره‌م
بین خودمون بمونه؛ توو کوچه‌ها این‌شبا آواره‌م

دست به سر نه، دربه‌درم کردی
خودت خودت فقط خودت حسین‌جان
جون‌به‌لب نه، جون‌به‌سرم کردی
خودت خودت فقط خودت حسین‌جان

منو ببر پیش خودت
تا رنگ بی‌رنگی بشم
یا جون بدم پیش تو یا
شهید دلتنگی بشم

بین خودمون بمونه؛ خیلی وقتا از خودم مأیوسم
بین خودمون بمونه؛ این‌جوری باشه، واقعاً می‌پوسم

زندگیمو بی‌تو جواب کردم
خودت خودت فقط خودت حسین‌جان
روو خودم نه، روو تو حساب کردم
خودت خودت فقط خودت حسین‌جان

تو که با گوشه‌ی‌ چشات
بهم می‌ریزی عالمو
چی می‌شه که تووی گناه
ببندی دست‌وبالمو

بین خودمون بمونه؛ حال‌وروزم خیلی تعریفی نیست
بین خودمون بمونه؛ جز تو واسه من دیگه تکلیفی نیست

همه رفتن، تو باورم کردی
خودت خودت فقط خودت حسین‌جان
خاک پاتو تاج سرم کردی
خودت خودت فقط خودت حسین‌جان

نظرات