خوبا همه جمعن و من بینشون

خوبا همه جمعن و من بینشون

[ مهدی رسولی ]
خوبا همه جمعن و من بینشون
یعنی که این بَدم سعادت داره
من؟! اربعین؟! راه نجف کربلا؟!
رویاهام انگار که حقیقت داره

حقیقته می‌خوام بیام کنارت؟
با اینکه بیشتر شبیه خواب شده
نمی‌دونی وقتی که راهی شدم
پشتِ سرِ من چه دلایی آب شده

خودت بگو حالا به غیر روضه
کجا برن از کربلا جامونده‌ها
سلامِ اولِ منو قبول کن
از طرف تمومِ جامونده‌ها

هرچی توقعِ تو از من کمه
رو دوشم التماس دعا زیاده
شاهِ دو عالم کَرَمت رو قربون 
دور و برت چقدر گدا زیاده

یه شب توی یکی از این موکبا
انگاری روح از بدن جدا شد
آخه تو آسمون کبوتر دیدم
یهو دلم تنگ امام رضا شد

نمی‌دونم کی و کجا از آقا
دوای زخمِ سینه‌مو گرفتم
فقط اینو می‌دونم آخر امسال
برات اربعینم‌و گرفتم

حالا می‌خوام یه سر برم زیارت
به نیت آقای مهربونم
میرم توی گودال قتلگاه و
روضه‌ی یابنَ شبیب‌و می‌خونم

یابنَ شبیب جَدَّم‌و سر بریدن
جَدَّم‌و با شمشیر و دشنه کشتن
ذبیح‌و قبل کشتن آبش میدن
یابنَ شبیب جدم‌و تشنه کشتن

یابن شبیب مدینه تکرار شد و 
دنیا روی سرمون آوار شد و
فقط یه حرف می‌زنم و رد می‌شم
ناموسمون راهی بازار شد و


(ریان ابن شبیب آب‌و واسه حبیب دیر آوردن
ریان ابن شبیب جدمون‌و غریب گیر آوردن

تو شیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد حسین پیر شد) 

*****

سایه‌ی سوختن خیمه به دیوار افتاد
گذر زینب از آن کوچه به بازار افتاد

گذر او کوچَدَن کاش اولمیدی
جهان دا یول کَسَن کاش اولمیدی
یانیدندایدی حسن کاش اولمیدی

کَسدی صاق و صولی 
چِرمالاندی، تا گویه گئتدی قولی 
بیر حالا قالدیم من ایتردیم  یولی 
کَسدی صاق و صولی

اَل چکمدی ولی
یوزومه نقشه سالدی آغیر الی 
سَسلَدیم اوندا گل هارداسان علی
گل هارداسان علی

*****

نشد تو کوچه دستش‌و بگیرم
شدت ضربه‌شو بگیرم

*****

یه چادرم، شکسته‌دل
شِکوه ز تقدیر می‌کنم
یه چند روزه نمی‌دونم
زیر پاهاش گیر می‌کنم

خدایا من قد کشیدم
یا قد زهرا خمیده؟ 

بعد یه مادر من شدم 
ارثیه‌ی یه خواهر، ارثیه‌ی یه خواهر

دَمِ غروبه
تو قتلگاه برادری
من رو سرِ یه خواهری

*****

یک نفر در میان گودال و
صد نفر می‌زدند زینب را
هرچه او بیشتر نفس می‌زد
بیشتر می‌زدند زینب را

نظرات