
خواب دیدم لباس فرم خادمی تنمه خواب دیدم غلام سیات حوالی حرمه خواب دیدم غذای حضرتی مدینه میدن نذرِ اون شاهی که کارش فقط کَرَمه خواب دیدم شهادتش دستهها تو حرمن من و دست کشیدن از عشق حسن اَبداً خواب دیدم مادرشم درست دَمِ حرمه همه با حضرت زهرا همقدم شدن با تو چقدر قشنگه محشرم سایتو بر نداری از سرم خودم که جای خود دارم آقا کنیز بچههاته مادرم اللهم الرزُقنا حرم... از همون بچگی من غلامِ این درتم عشق من به ساحتت یکی دو روزه که نیست حالا که چشام برا غمت شده خیسِ خیس بالا غیرتاً بیا اسم منم بنویس تو قبول کن این کم و از همهمون آقا جون هر کسی به وسعش آقا خرج روضه رو داد مادرت فاطمه دستاشو یه روز میگیره اونکه با خستگی پا روضهی آقا میاد عشق توئه تمومِ باورم سایتو بر نداری از سرم خودم که جای خود دارم آقا کنیز بچههاته مادرم اللهم الرزُقنا حرم...