خشکی لبات زده آتیشم

خشکی لبات زده آتیشم

[ کربلایی نریمان پناهی ]
(خشکی لبات، زده آتیشم
با داغت حسین ،دارم آب می‌شم


آب می‌شم با غم تو عذاب می‌‌کشم
دارم خونه خراب می‌شم)2

حسین جانم

یادم نمیره که سرت جدا شد از قفا
رو خاک داغ صحرا می‌زدی تو دست و پا
غریبونه مادرمون و می‌زدی صدا
فدای غربتت بشم غریب کربلا


به یاد داغ تو، خونه چشِ ترم
ازم گرفتنت، غریب مادرم


غریب مادرم غریب مادرم

ریختن رو سرت، میون گودال
یادم نمیره، که شدی پامال


(گریونم، رسیده به لبم جونم
روز و شب از تو می‌خونم

حسین جانم

دیدی چی جوری آخرش ازم گرفتنت
منو با سلسله تو رو رو نیزه بردنت
یادم نمیره طعنه ها و اون جسارتا
حرومی ها رحمی نکردن به پیراهنت
به یاد داغ تو خونه چشِ ترم
ازم گرفتنت غریب مادرم
غریب مادرم

نظرات