خدا میخواست بنویسد که بسمالله یعنی چه صراطَالمستقیمش چیست یا راه یعنی چه بفهماند مِهر و ماه، ماه یعنی چه بفهماند به مِهر و ماه، اصلا ماه یعنی چه به شاهان جهان گوید مراد از شاه یعنی چه خدا از خود نوشت و در دلش منظور دیگر بود که وَجهُالله و عِینُالله و بِسمالله، حیدر بود خدا میخواست در خلقت، علی نقشآفرین باشد علی یک نسخه از ذات خودش روی زمین باشد خدا میخواست از اول که تا آخر چنین باشد فقط حیدر فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد از اول تا همین آخر همین را گفت پیغمبر امیر اصلا به جز حیدر ندارد معنی دیگر خدا با خلق حیدر جلوهی خود را نشان داده پس از آن یاعلی گفته، به آدم روح و جان داده طنین یاعلیهایش عَوالم را تکان داده علی گفتهست و آرامش به جان این جهان داده به آدم گفت برخیزد ز جایش یاعلی گوید و یادش داده هر شب در دعاهایش یاعلی گوید علی را حاکم مُلک سلیمانی خود کرده دلش را مخزن اسرار پنهانی خود کرده نجف را تکیهگاه عرش رحمانی خود کرده و این ایوانطلا را وقف مهمانی خود کرده هر آن کس که نجف رفته است، مهمان خداوند است بپرس از من دلیلش را، علی جان خداوند است علی دروازهی عِلم نبی، دروازهی قرآن علی راز همان اِعجاز بیاندازهی قرآن علی متن کلامُالله، در شیرازهی قرآن کلامش مو نمیزد با کلام تازهی قرآن من از نهجالبلاغه، شرح قرآن را درآوردم از ارکان نمازش، روح ایمان را درآوردم علی معمار این جان و علی معیار ایمان و علی سالار انسان و علی سردار میدان و علی اذکار عرفان و علی اسرار قرآن و علی انوار تابان و علی تکرار یزدان و همه اینها علی است و علی تنها همینها نیست علی اندازهی فهم زمانها و زمینها نیست خدا از اول ایجاد تا حالا علی گفته فقط در وصف حیدر الّا علی گفته سَلونی را در این عالم فقط مولا علی گفته ببین هفتاد دفعه دشمنش لَولا علی گفته دریغا دشمنانش مرتضی را درک میکردند ولی یاران به هر هنگامه او را ترک میکردند اگر حیدر به یک سو رفت و عالَم سوی دیگر رفت نجات از آن فردیست که دنبال حیدر رفت سعادت را هر آن کس خواست، با پا نه که با سر رفت از آن راهی که سلمان رفت و مالک رفت و قنبر رفت صراطَالمستقیم است و به جز حیدر صراطی نیست علی راه نجات است و جز او راه نجاتی نیست برای پیکر ایمان امیرالمؤمنین سر بود تماشای جمالش از عبادات پِیَمبر بود علی معنای قرآن و علی تفسیر کوثر بود علی ذکر قنوت هر شب زهرای اَطهر بود نبود از عشق تعریفی، علی معشوق زهرا بود علی داند که عشق و عاشقی مخلوق زهرا بود کسی که بی علی باشد قیامت کور خواهد بود رفیق مرتضی در غصه هم مسرور خواهد بود عذاب از جسم و جان شیعیانش دور خواهد بود و بدخواه علی پیش خدا منفور خواهد بود جهنم چیست غیر از این که از حیدر جدا باشم بهشتم چیست این که در پناه مرتضی باشم گدای مرتضی مُلک دو عالَم را نمیخواهد اسیر عشق حیدر، غیر از این غم را نمیخواهد دلم از دست حیدر حاجت کم را نمیخواهد از او غیر از ولیُاللهِ اعظم را نمیخواهد مگو یوسف که بعد از این زلیخا را نمیخواهی میان این همه عاشق، نگو ما را نمیخواهی حرفم تمام برای ماتمی جز ماتم مولا نمیسوزم ما را آتش بزن جانا که جز این جا نمیسوزم علی شمع است و من گِردش چنان پروانه میسوزم در این دنیا که میسوزم در آن دنیا نمیسوزم دلی که پُر شد از عشق علی آتش نمیگیرد دل پروانه میسوزد ولی عشقش نمیمیرد (علی آی علی) 2