حاج محمود کریمی

خدا میخواست چشم او فقط عین الیقین باشد

3536
21
خدا میخواست چشم او فقط عین الیقین باشد
خدا میخواست دست او فقط حبل المتین باشد

خدا میخواست تیغ او میان کفر و دین باشد
خدا میخواست نام او به نام خود قرین باشد

خدا که خود را مؤمن خواند منظورش همین باشد
که میخواهد تنها علی امیر المؤمنین باشد

خدا تصویری از خود را زمانی که به قاب انداخت
خدا را شکر ما را هم به پای بوتراب انداخت

صبا خاک وجود ما به آن عالی جناب انداخت
رطب های نجف وقتی دهان‌ها را به آب انداخت

ضریح غرق انگورش مرا شط شراب انداخت
سراهی میکشم وقتی شرابش این چنین باشد

دلم مست است تا ساقی امیر المؤمنین باشد
علی منظور از می ها از این هو هو هی هی ها

علی میجوشد از هر لب لب ما یا لب می ها
علی موسیقی باران که میبارد پیاپی ها

فدای شاه راهش که مژگان میکنم طی ها
سمرقند و بخارا و حجاز و کعبه و ریحا

علی حق و علی حی پس از نقطه چین باشد
فقط وصف خدا وصف امیر المؤالمنین باشد

خدا وقتی بهشتی روی دامان نجف دارد
بهشت از دور رویای بیابان نجف دارد

چه غم دارد کسی خورده این نان نجف دارد
که زهرا هم دو چشمش را به ایوان نجف دارد

چه کم دارد خدا وقتی که سلطان نجف دارد
خدا را میتوان بینی اگر آیینه این باشد

خدا را شکر مولایم امیر المؤمنین باشد
به حیرت کعبه میبیند شکوهی آسمانی را

ظهور نقطه‌ی بسم الله سبع المَتانی را
نبی میبوسدش از لب همین جام دهانی را

به میدان میرود بیند زمین خانه تکانی را
به تیغ آب دار او به هر سو سر پرانی را

همیشه مرکبش دُل دل برای فتح زین باشد
رمیدن‌های لشگر از امیر المؤمنین باشد

نه تنها وقت رزمش زهره هاشان از جگر ریزد
نه تنها وقت میدان داری‌اش کوه از کمر ریزد

که از جبریل و عزرائیل حتی کرک و پر ریزد
نه تنها پیش او صحرایی تیغ و سپر ریزد

که از تیغ و سپر کفار و مشرک بیشتر ریزد
نمی افتیم از پا تا علی حِسن حَسین باشد

نمی افتیم از پا تا امیر المؤمنین باشد
اگر توفیق باشد سر به پای قنبر اندازیم

فلک سخت بشکافیم طرحی نو در اندازیم
بُوَد کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم

که دست افشان غزل خوانیم و پا کوبان سر اندازیم
که از خاک نجف خود را به خوض کوثر اندازیم

به نامش بشکند هر سد اگر دیوار چین باشد
ولی رهبرم وقتی امیر المؤمنین باشد

*******

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش