خاک آسمونی

خاک آسمونی

[ حاج مهدی سلحشور ]
دل می‌زنم به دریا، پا می‌ذارم تو جاده۲
راهی می‌شم دوباره، باز باپای پیاده

راهی می‌شم، به سوی خاک آسمونی
که داره عطر مهربونی، عطر حریم بی نشونی

میام‌و دارم، شورو نوایی، می‌خوام بگیرم، اذن رهایی
ای شهدا، ای شهدا، اگه که قلبم‌و شیدا کردم
اگه که چشمام‌و دریا کردم، من با هزار امید اینجا هستم
گمشدمو شاید که پیدا کردم

یارب گله ها از فاصله ها، جامونده منم، از قافله ها

وای، وای، وای ۲

اومدم اینجا قلبم، رنگ خدا بگیره ۲
شیوه‌ی عاشقی رو، از شهدا بگیره

با یادشون، جاریه اشکای زلالم
می‌خوام که با شروع سالم
عوض بشه، دوباره حالم

مدد می‌گیرم، از خود مادر
که دم بگیرم، تا دم آخر

یافاطمه، یا فاطمه، یافاطمه ولایت دم آقامه من
روشنی بخش ماه‌و سال من

دلم‌ و زیرو رو کرده مهرت
تویی محول الاحوال من

من از تو می‌خوام
تنهامه حاجت
اذن رهایی
به اسم شهادت

وای، وای، وای۲

می‌خوام مث شهیدا۲
نذر غمش بمیرم۲
یه روزی انتقامه
مادرم‌و بگیرم

اون روزی که، تو کوچه محشری به پاشد
فاطمه یار مرتضی شد، برلی رهبرش، فدا شد
فدایی شد تا، بمونه روشن، چراغ این راه، واسه تو و من

یا فاطمه، یا فاطمه، تا روزی که میاد خورشید از راه
روشنه راهمون با نور ماه، یاور‌و یار رهبر می‌مونم
تا جمعه‌ی ظهور ان شالله

ذکر لب ما، باشورو نوا، ای جان جهان، یا مهدی بیا

وای، وای، وای۲

نظرات

عالیه