حیف از این سرو رعنا

حیف از این سرو رعنا

[ سید مجید بنی فاطمه ]
حیف از این سرو رعنا
حیف از این قدّ و بالا
جون می‌ده رُو دست بابا
قطعه قطعه، ارباً اربا

محاسنم از خونش رنگینه
عمّه جون‌دادنشو می‌بینه

قاتل بی‌حیاش اومد به حال من بخنده
عمّه اومده با معجرش زخماشو ببنده

ذرّه ذرّه پیکرش افتاد
کلاه‌خودش از سرش افتاد
روی زمین بال و پرش افتاد
زینب یاد مادرش افتاد

ای وای ای وای علی اکبر...

نظرات