حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم

حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم

[ حاج سعید حدادیان ]
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی‌سرت کاسه‌ی آب گذاشتم، واویلا

تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی می‌مردم نمی‌دیدم اونقدر جسارت، واویلا

به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم

*****

تا رفتم از حال
گوشواره خلخال گم کردم

اینا چیزی نیست
بابا تو گودال گم کردم

با صورتم چکار کنم
فقط بگید کدوم طرف فرار کنم


*****

تو راهم زد اما، تو خوابم زد اما
دقیقا مثل من، ربابم زد اما

سه ساله با زن فرق داره
بدن با بدن فرق داره

تو راه تازه فهمیذم که
زدن با زدن فرق داره

حالا اومدی
خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی
حالا که نمی‌تونم بگم اومد بابام اومدی

نظرات