حسین جانم حسین جانم حسین مولا حسین مولا مولا یکی داره پیرهنو میدزده پیراهن که نه کفنو میدزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرو از روی بدن میدزده حسین مولا حسین مولا حسیم مولامولا غریب گیر آوردنت به زور نیزه بردنت غریب گیر آوردنت پیش مادر کشتنت غریب گیر آوردنت ترو خدا نگو العطشان با نیزه میزنن توحلقومت فدای موهای پریشونت صل الله علیک یا عطشان مقتل میگه افتادی اقا جان مقتل میگه آب خواستی آقا بردن پیرهنت رو راستی حسین مولا حسین مولا حسین مولا کوتاه نیومد گفتم باهات راه بیام راه نیومد بیچشم وروبود اونی که با خواهرت روبه رو بود اوضات بهم ریخت شمر دست تو موت کرد موهات بهم ریخت من تاب ندارم تو تشنته من ولی آب ندارم اوضات بهم ریخت شمر دست تو موهات ردو موهات بهم ریخت مقتل نیگه پنجه تو موت کردن بی پیراهن هی زیرو روت کردن خواهرت به نفس نفس افتاد خیمه دسته شهرو شبس افتاد