حرمله ویلونه خولی هراسونه

حرمله ویلونه خولی هراسونه

[ وحید شکری ]
حرمله ویلونه، خولی هراسونه
شمر فراری و شَبَث گریزونه

سَنان می‌لرزه، چنان می‌لرزه
نفس به سینه حبس، دهان می‌لرزه

خبر پیچیده سقا داره میاد
پشت وپناهِ مولا داره میاد

خبر پیچیده حساس داره میاد
کَنده است قبرتون عباس داره میاد

این‌چنین باوقار کی دیده
مرد این کارزار کی دیده

قد مرکب چرا خم گشته
کوه مرکب‌سوار کی دیده

یا نَبَی الغیرت یاابوفاضل 
یا ابوالقِربَة یاابوفاضل

قمرُالزینب یاابوفاضل 
یا اَبوالهیبت یاابوفاضل 

قدم قدم حیدر،عَلم عَلم حیدر
حریف یک لشکر، جَنَم جَنَم حیدر

لقب علمداره، تیغ شَرَر باره
خدا برا تفریح زخم‌هارو می‌شماره

خبر پیچیده ضِیغَم داره میاد
از خیمه صاحب‌پرچم داره میاد

خبر پیچیده حیدر داره میاد
استاد رزمِ اکبر داره میاد

نیزه ی مارِدِرو می‌گیره
وسط کشته‌ها راه میره

پهلوون‌ها همه ترسیدن 
حرمله باز داره دَر میره

یانَبَی الغیرت یاابوفاضل 
یا اَبوالقربه یاابوفاضل 

قمرُالزینب یاابوفاضل 
یااَبوالهیبت یاابوفاضل

نظرات