حالم اصلا خوب نیست یا اباعبدالله کربلامو بنویس یا اباعبدالله دلت میاد همه بیان حرم من نیام نگاهی کن به این گریههام حسابی دلتنگِ کربلام دلت میاد پیش همه خرابم کنی ردم کنی جوابم کنی با دوری باز عزابم کنی نیاز دارم بگی دوباره وقتشه پیشم برگردی بغل کنی ازم بپرسی باز با خودت چیکار کردی منو راه دادی به خیمهت از آقاییاته به طواف کعبه رفتن کعبه کربلاته با این غم زندم، با پرچم زندم یعنی سال بعد لیاقت دارم، محرم زندم اگه دیدید وقتِ مردن خیسِ چشم سردم بدونید آقام اومده اگی دیدید توی قبرم پاهامو جمع کردم بدونید آقام اومده چه محرما بیاد و بره ما نباشیم چه محرما بیاد و زیر خاکا باشیم رفیق یادم کن بگو جاش خالی بگو جای من میون روضه حسین یارالی اگه دیدید وقت تلقین شونههام میلرزه بدونید آقام اومده دستمو باز بذارید که دست به سینه باشم بدونید آقام اومده آقام اومده... من فقط به نومر سادم، واسهی هردکاری آنادم این مقام نوکری کردن، قبل من کار بزرگا بود که به من رسید از اجدادم بگن فرش حسینیه رو جارو کن میگم باشه بگن هر هنری که بلدی رو کن میگم باشه بگن بشین و کفشا رو مرتب کن میگم باشه بگن سینهزنی برای زینب کن میگم باشه آره اگه نوکر بشه خسته علمت رو زمین نمیذاره گرهام بندازن توی کارم خانوم اُمُّ البنین نمیذاره یا اباالفضل...