سیدرضا نریمانی

جون جاری از چشم تر سلطان

2832
16
جون جاری از چشم ترِ سلطان
دارد خبرها می‌رسد از محضر سلطان

در جمع خوبان‌اش دوباره دعوتم کرده
با مهربانی چشمِ ذرّه پرورِ سلطان

آبا و اجدادش تمامی سرورم هستند
آبا و اجدادم تمامی نوکر سلطان

از سائلانِ آّبرو داری که محتاج‌اند
امشب دوباره پر شده دور و بر سلطان

قطعا از اینجا دست خالی بر نمی‌گردد
با سفره‌ای که پهن کرده مادر سلطان

از یاد زهرا پر شده سر تا سر حجره
با عطر و بوی بی‌نظیر کوثر سلطان

از مادرش که بگذرم باید صدایش کرد
این طفل را خیر النساءِ دیگر سلطان

نذر قدم های عزیزش هدیه آوردم
ای خواهران من فدای خواهر سلطان

نامش اگر چه ظاهرا معصومه‌اس اما
معصومه نه بلکه بگو تاج سر سلطان

مهمان امشب انبیاء و اولیاء هستند
چشم انتظار دیدن أخت الرضا هستند

نورِ دل پیغمبر و جان امام آمد
از نسل زهرا دختری بالا مقام آمد

اولاد این خانه همه آوازه‌ای دارند
مولودی از نسلِ کریمانه به نام آمد

روی زمین آیینۀ زهرای مرضیه‌اس
از آسمان‌ها مظهر حسن تمام آمد

حیّ تعالی زینبی دیگر عطا کرده
پس عمۀ خوب امامان هُما آمد

گفتند دختر رحمت است و ما همه دیدیم
اَبرِ کرامت منشأ فیض مُدام آمد

شیرینی شهدِ روایت را چشیدم چون
عطر مدینه از حریمش بر مشام آمد

گرم طوافش بهجت و گلپایگانی‌ها
پس کعبۀ سیارِ آیات عظام آمد

هرچه بگویم از وجودش باز کم گفتم
بانوی با مهر و محبت با مرام آمد

ذکر لبانم دم به دم یا ضامن آهوست
عیدیِ من امشب فقط با ضامن آهوست

نجمه به عمر خود ندیده بهتر از حور و
زیباتر و والاتر و زهراتر از او را

شاعر شدم در خلوت کنج شبستانش
من را خجالت می‌دهد لطف فراوانش

شعرش شهادت می‌دهد فردا ضرر کرده
آنکه ندارد نام او را بین دیوانش

سعدی اگر مهمان صحن آینه می‌شد
خرج حرم می‌شد حکایات گلستانش

زیره به کرمان می‌برم وقتی که می‌بینم
شاه خراسان می‌شود شخصا ثنا خوانش

خدمت به او بر خادمانش شأنیت داده
آسیه و حوا و مریم از کنیزانش

جان من و امثال من ارزش ندارد که
موسی بن جعفر می‌رود وقتی به قربانش

زائر شدم او را بهشتم را ضمانت کرد
پا بند خود کرده مرا باران احسانش

وقتی ز پا افتاده‌ها را دست می‌گیرد
دستم به دامانش به دامانش به دامانش

تنها نه امثال منِ بی‌خانمان بلکه
جبرئیل حتی لانه کرده کنج ایوانش

مانند طعم بوسه بر درهای چوبینش
زیر زبانم مانده طعم خوب سوهانش

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش