تو مپندار که من غیر تو دلبر گیرم بی وفایی کنم و دلبر دیگر گیرم بعد صد سال اگه از سر قبرم گذری من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم فاش میگویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم