تو شیر مردی و شیران اسیر تو

تو شیر مردی و شیران اسیر تو

[ حاج حسین سازور ]
تو شیرمردی و شیران اسیر تو
از دم یلان، کل حجاز از حقیر تو

نام تو حمزه است و مقامت ز بس بلند
هرگز ندیده هر دو فلک هم‌نظیر تو

میدان غزوه‌های نبی نور کامل است
از شدت درخشش بدر منیر تو

از بس که تیر و تیغ و نگاهت کشنده است
انگار گشته قابض الارواح اجیر تو

در هر نگاه نافذت عمق حقانیت

پشت و پناه یاور احمد به هر زمان
ماندی شبیه کوه تا آخرین توان

هر چه که از ابهت تو گفته‌اند کم است
قاصر بوَد ز وصف شکوهت زبانمان

فرمانده‌ی سپاه محمد چه می‌شود
وقتی که با علی به معرکه‌ها می‌شوید عیان

بدر و احد حکایتتان را نوشته‌اند
دیدند زمین زیر پای شما می‌خورد تکان

گویا که زلزله شده میدان کارزار
مانده سپاه کفر که لا یمکن الفرار

اما امان ز نیزه‌ی وحشی که خم نمود
این نازنین عموی پیمبر که بود عمود

افتاد بر زمین و پیمبر کشید آه
تا که رسید به پیکر او هنده‌ی حسود

خنجر کشید و سینه‌ی او را شکافت
بیرون کشد جگرش را ولی چه سود

این سینه و جگر پر از عشق پیمبر است
سنگ می‌شود به سر امت یهود

اما دوباره سنگ و سر و نیزه و سپس
قلبی که کرده روضه‌ی مقتل کمی هوس

روز دهم شد و گودال قتلگاه
پر شد ز خون تازه‌ی ارباب بی گناه

با چکمه روی سینه‌ی زخمی پا گذاشت
شد آسمان کرب‌وبلا ناگهان سیاه

فریاد می‌زند زنی از روی تل نبُر
سر را که مادرمان می‌رسد ز راه

زینب ز حال می‌رود و می‌خورد زمین
طفلک رقیه پس به چه کس می‌برد پناه

خیمه میان آتش و معجر کشان عدو
فریاد می‌زند سکینه که برگرد بیا عمو

****

به سوی مقتل از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

نظرات

بهزاد خلیلی یونسلوییبهزاد خلیلی یونسلویی

حمزه علیه السلام سید الشهداء است ،امام حسین علیه السلام شهید الرشید ابالشهداء است