تویی دریای بی پهنای خِلقَت..،ما نَمَت هستیم تو بیش از ظرفیتهای وجودی،ما کمَت هستیم ملالی نیست، ما را حبس کن در پیلهی داغت که این پروانه بودن را بدهکار غمَت هستیم به جز گریه گدای خانهات خرجی نمیخواهد دو سکه اشک هم کافی است، لنگِ دِرهَمَت هستیم به قربان کف پایَت ! قدم بر چشم ما بگذار فراتت را رها کن تشنهلب ! ما زمزمَت هستیم اگرچه اشک ما مشکی برایَت پُر نخواهد کرد اقلّاً دلخوشیم از اینکه گاهی مَرهمَت هستیم تمام آسمانها تکّهای از بیرقَت هستند به هرجا می رویم انگار زیر پرچمَت هستیم خوشامدگوییِ هر گریهکُن با حضرت زهراست به مادر جان بگو : دلتنگ خیرمقدمت هستیم به دلچسبیِ آهِ سینهزنهای تو آهی نیست بخارِ استکان چاییِ تازهدمَت هستیم فقط کافی است تا لب تر کنی پای تو میمیریم به قول لاتهای با مروّت : آدمت هستیم