یه قلبی از طلا به من بده تویه دلت یه جا به من بده تُعِزُّ مَنْ تَشاء یعنی تو هرکیو بخوای میشه عزیز قلب فاطمه به قدری با محبتی که خیر میخوای برا همه به قبل من، به بعد من نگاه نمیکنی سوا نمیکنی، بدارو از خوبا جدا نمیکنی به خوبی و بدی من نظر نمیکنی، حذر نمیکنی منم بخر آقا ضرر نمیکنی یه چشم خیس اشک به من بده یه جرعه آب مشک به من بده سفینة النجات یعنی میگیری دست عالمو میشی پناه عالمین برا همینه که همه دوست دارن امام حسین به گنبد و حرم قسم تو حاجت منی، تو عزت منی تو تنها علت سعادت منی حسین جان ***** به جرم چی سرت جدا شده تنت رها تو کربلا شده قتیل کربلا یعنی حسینو بیهوا زدن جدا جدا جدا زدن تورو کنار خواهرت به خاطر خدا زدن سر کسی رو اینجوری جدا نمیکنن حیا نمیکنن، امامو اینجوری رها نمیکنن کنار تشنه اینجوری که آب نمیخورن شراب نمیخورن این تشنگی کجا، اون تشنگی کجا صلی علی الحسین مظلوم کربلا ***** مقتل خوندم و چند روزه مریضم سر پیراهنت بهم میریزم بردن تا ته پیرت کنن عزیزم دور پیکرت معرکه گرفتن زدنت واسهی سکه گرفتن از بدن تو چند تکه گرفتن مقتل نوشته موهاتو کشیدن مقتل نوشته دستاتو بریدن زینبو دیدن انگاری ندیدن اصلا از جد تو حیا نکردن نحرت کردن و اعتنا نکردن با یک ضربه سر رو جدا نکردن با دوازده ضربه سرو بریدن بدنت رو روی زمین کشیدن خولی و شمر و ساربون رسیدن جنگ بالا گرفت نیزه جا گرفت روی تن حسین من توی کربلا آخر بوریا شد کفن حسین من تو مردای مست میشد دست به دست پیراهن حسین من وقت رفتنت دیدم پیرهنت سالمه و میخوای بری رفتی بی امان حتی یک نشان نمونده برای خواهرت پیش مادرت ریختن رو سرت این نفسای آخرت حسین وای ***** یک ساعت بعد بی حیا روی سینه نشست یک ساعت بعد همه استخوناتو شکست حسین، حسین، من زینبم حسین جان، حسین جان موهاشو کشید، بی کَسی یتیمو ندید پناه بر خدا قتلگاه مگه چقدر جا داره پناه بر خدا بردن سر مگه دعوا داره پناه بر خدا به مخدرات هجوم آوردن پناه بر خدا خیمههارو همه غارت بردن بردن، بردن، کندن، کندن گوشوارههام وای بابا، بردن بردن بردن بردن النگوهام حسین، حسین، حسین ***** داره خون میریزه از روی سر تو آروم من فدای غربتت سیدالمظلوم تو سر و صدا و ازدحام جمعیت پیچیده تو مقتلت زجهی یک خانوم بمیره مادر برات که انقدر ناخوش شدی زیر دست و پاهاشون بمیرم زجرکش شدی چشاتو وا کن از خیمه به گودال اومده زینب چشاتو وا کن از خیمه ببین زینب واقعیه یا چشای زینبت تاره وای خدا مقتله یا گودی نیزاره داره پاشو روی سینهات میذاره از ضریح جوشنت خون زده فواره مگه نشناختن تورو عزیز پیغمبری چرا حمله میکنن یکی پس از دیگری چشاتو وا میکردی کاش میدیدی غربت زینب امان از دل زینب، امان از دل زینب بمیره مادر برات که انقدر ناخوش شدی زیر دست و پاهاشون بمیرم زجرکش شدی چشاتو وا کن از خیمه به گودال اومده زینب چقدر مضطر، خمیدهتر یکی ته گودال لباستو پرت کرد شلوغی خیمه حواستو پرت کرد عذاب کردنت، منع آب کردنت شبیه گندم ری آسیاب کردنت