توو خیمه‌های داغ‌دیده

توو خیمه‌های داغ‌دیده

[ حاج محمود کریمی ]
توو خیمه‌های داغ‌دیده
عطش دوباره پاگرفته
برای بی‌تابی گل‌ها
میر حرم، عزا گرفته

یه سقّا، میره به‌سمت دریا
یل تموم عالم، می‌تازه تووی صحرا
یه آقا، امید ناامیدا
میره که آب بیاره؛ زده به قلب ابرا

علمدار! علمتو نگه‌دار
دست علی به همرات
نقاب روتو بردار

وقتی‌که دنبال فراتی
طنین تکبیرتو عشقه

عموجون! اگه بباره بارون
بازم آروم نمی‌شه، اشک چشای گریون
عموجون! پیش توئه دلامون
تشنگیمون بهونس تا تو نری به میدون

چرا دیگه اومدن تو
از خیممون دیده نمی‌شه
چرا شکوه علم تو
توو آسمون دیده نمی‌شه

خمیده؛ مردی که ناامیده
با چشای پر از خون، کنار تو رسیده
چی دیده؟! رنگ رخش پریده
همش داره می‌خونه، کی دستاتو بریده

نظرات