تو با صورت و من با سر زانو

تو با صورت و من با سر زانو

[ پیام کیانی ]
تو با صورت و من با سرِ زانو
دیدی آخرش با هم زمین خوردیم
دیدی شد نباید اونی‌ که می‌شد
پیشِ چشمِ مادرم زمین خوردیم

تو این همه شدی و من هنوز یک نفرم
نفس بکِش پسرم
شده پُر از علی‌اکبر تموم دور و بَرَم
نفس بکِش پسرم

این سخن وِردِ زبونا افتاد
باز دوباره علی از پا افتاد

وَلَدی علی... 
****
ببین حالمو دست و پا نزن بابا
تو هلهله دست و پامو گم کردم
انقدَر تنت پاشیده از هم که
زیر پیکرت عبامو گم کردم

می‌مونه تا به ابد داغ تو روی جگرم
نفس بکِش پسرم
بگو چه‌جوری تو رو سمت خیمه‌ها ببَرم؟
نفس بکِش پسرم

رشته‌ی صبرِ همه پاره شده 
چاره‌سازِ همه بی‌چاره شده

وَلَدی علی... 
****
با زخمایی که داری روی پهلوت
کربلا مدینه شد برای من
غیرتی بلند شو خواهرم زینب
اومده به مجلس عزای من

کنار جسم تو بابا شبیه محتضرم
نفس بکِش پسرم
نرو که وِلوِله افتاده بین اهل حرم
نفس بکِش پسرم

روی این خاک نشستن چه کنم
پسرم رفت زِ دستم چه کنم؟

وَلَدی علی...

نظرات