حسین سیب سرخی

تن عریانتو پوشونده گرد و غبار

2360
10
تن عریانتو پوشونده گرد و غبار
زیارت کردن سینه‌ت رو ده تا سوار

زیر پای مرکب رفتی که درهمی
چیدنت رو حصیر پاره از بس کمی

حُرمت عرش شکست
وقتی که روی سینت نشست
دلواپس جون دادی کاشکی شمر
قبل از کشتن چشمت رو می‌بست

مظلوم مظلوم
مظوم ای حسین جان...

روبرو بودی با تیغ صدتا سپاه
دستِ پُر می‌رفت حتی شمر از قتلگاه

تو رو برگردوندن ذبحت راحت نبود
تو که جون دادی کاش لااقل تشنت نبود

خیلی خالیه جات
دق کردن تو صحرا بچه‌هات
تو رو تو حصیر کهنه‌ای
جمعت کردن زنهای دهات

حسین...

افتاده بود عرش خدا روی خاکها
گرد و غبار دور و برش را گرفته بود

دیگر نشد بلند چرا که دو لحظه پیش
تیر یه شعبه‌ای کمرش را دریده بود

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش