
تمام این عالم نوکر ثارُاللهِ جون میدم و میگم علی ولیُاللهِ همه بنیهاشم رفتن و حالا دیگه نوبتیام باشه، نوبت عبدُاللهِ ماریه میبینه جلوهای از حسن جاریه خون حسن تو رگای من قتلگاه شاهد جنگیدن منه این بدن سپره واسهی بیکفن من عبدُاللّهم، عبد عبدُاللّهم یه تنه حریف این عَدُوُّاللّهم من عبدُاللّهم، من فدای شاهم منم از نسل علی ولیُاللّهم اَناَ عبدالله، اِبنُ الحسن ... نهضت ثارالله، نهضت بیداریه میون این نهضت کار منم یاریه حکایت دست بریدهی من اینه بعد عمو عبّاس کارم علمداریه اومده جلوی لشکری سد بشه جمعیت هر چقدرم بیعدد بشه میگه که هر کی میخواد برسه بهش باید از رو جنازم دیگه رد بشه علی در رخسار، حسن در پیکار دیدی عمو میشم من از یه دنیا بیزار میاد به پیکار، باز جمل شد تکرار شتر فتنه رو میندازم من اینبار