
رو خاک داغ صحرایی تشنهلب امّا تنهایی مظلومی آقا، مظلومی تنهایی آقا، تنهایی إجتَمَعَ النّاس، خورشیدو جلو چشم ماه زدند إجتَمَعَ النّاس، تو رو قربَةً الی الله زدند إجتَمَعَ النّاس، تو رو از نزدیک و از دور زدند إجتَمَعَ النّاس، بمیرم که تو رو بدجور زدند ***** چون پارههای قرآنی که زیر سم اسبانی مجروحی آقا، مجروحی عطشانی آقا، عطشانی إجتَمَعَ النّاس، تو را با گفتن تکبیر زدند إجتَمَعَ النّاس، تو رو با نیزه و شمشیر زدند إجتَمَعَ النّاس، به تو از یک قدمی تیر زدند إجتَمَعَ النّاس، تو گرسنه بودی و سیر زدند