تازه رسیده از سفر کربلا سرت

تازه رسیده از سفر کربلا سرت

[ امیر کرمانشاهی ]
(تازه رسیده از سفر کربلا سَرت
بین تو فاصله افتاده تا سَرت

با پهلوی شکسته و با صورت کبود
کنج تنور کوفه کشانده مرا، سَرت

پیشانی‌ات شکسته و موهات کم شده
خاکستر تنور چه کرده‌است با سَرت؟)۲

رگ‌های گردنت چقدر نامرتب است
ای جان من، چگونه جدا شد مگر سرت؟

باید کمی گلاب بیارم بشویمت
خاکی شده از ستم بی‌حیا سَرت

این جای سنگ نیست گمان می‌کنم حسین
افتاده است زیر سُم اسب‌ها سَرت

نظرات