تاباد به موی سرت افتاد دلم ریخت

تاباد به موی سرت افتاد دلم ریخت

[ حیدر خمسه ]
تا باد به موی سرت افتاد دلم ریخت
تا اشک ز چشم تَرَت افتاد دلم ریخت

(امروز میان تو و حر ابن ریاحی
(تا صحبتی از مادرم افتاد دلم ریخت)۲

(امروز که یک مرتبه در موقع‌ی بازی)۲
(بر روی زمین دخترت افتاد دلم ریخت)۲

خورشیدِ من امروز که این سایه‌ی شومِ
(سر نیزه به روی سرت افتاد دلم ریخت)۲

اباعبدالله...

نظرات